من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من مامان یه دختر کوچولوی دوست داشتنی شدم
من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من مامان یه دختر کوچولوی دوست داشتنی شدم

یه نفس پر از هوای بارون

اینجا داره بارون میاد... 

یه عالم نوشته بودم ولی همش پاک شد  

لعنت به کامپیوتر که هر کاری میکنم نمیتونم باهاش سروکله بزنم تازه خیر سرم کامپیوتر خوندم پس این فعلا باشه خدمتتون تا برگردم 

راستی مامان شوهرم یکشنبه رفت کربلا قراره این یکشنبه بیاد واسش دع کنین سالم برگرده میترسم اخه عراق ناامن نمیدونم شایدم امن من اشتباه میکنم ولی از این بمب کذاری ها میترسم

نظرات 1 + ارسال نظر
مرتضی 16 آبان 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

یعنی اینقدر مادر شوهرتو دوست داری حتما براش دعا خواهیم کرد

اره مثل مامان خودم دوسش دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد