من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من مامان یه دختر کوچولوی دوست داشتنی شدم
من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من یه دختر یه همسر یه خواهر و در آینده یه مادرم...

من مامان یه دختر کوچولوی دوست داشتنی شدم

گریــــــــــــــــــــــــــه

 من عاشق شوهرم هستم. 

اسمش حمید و با تمام بدی هام من رو قبول داره چه شبهایی که من رو محکم بین بازوهای قوی و محکمش گرفته و من با چشمهای پر از اشک خوابم برده. 

چه روزهایی که بابت همه چیز بهش غر زدم ولی اون سکوت کرده و هیچی نگفته . 

 گاهی اوقات فکر میکنم اگر یه روزی از دستم خسته بشه که الهی که خدا اون روز رو نیاره من باید چی کار کنم. 

خدایا کمک کن تا اونی بشم که حمیدم میخواد. همونی که ارزوشو داره به قول خودش ملی گلی مهربون باشم. 

خدایا هیچ وقت نبودن حمیدو به من نشون نده  

هروقت قرار بود ببریش پیش خودت یه ثانیه زودتر منو با خودت ببر 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد