وقتهایی که دخترک خودش رو به خاله هام میچسبونه اون موقع است که تازه جای خالیه مامانم رو حس میکنم احساس اینکه دخترم با تمام بچگیش حس میکنه میون این همه محبت بی دریغ خاله و دایی و پدربزرگ جای خالیه محبت کسی وجود داره کسی که بتونه به راحتی به جای من بهش ارامش بده گاهی اوقات من هم از مادر بودن خسته میشم و دلم میخواد ققط دختر باشم دلم میخواد مادرم باشه تا بجای من برای دختر کوچولوم مادری کنه و من فقط نظاره گر باشم